نشکن دلی...
نشکن دلی که با تو صادق و مهربونه
اگه صدا نداره نگو که بی زبونه
مثل کبوتری که رو بوم تو نشستم
چرا منو پروندی مگه ندیدی خسته ام
نه التماس و گریه نه بغضمو شنیدی
نه دحتی وقت رفتن فریادمو شنیدی
چه پر غرور گذشتی از روی پیکر من
برو ، دیگه شکسته تموم باور من